در گوشهای از تاریکی ناامیدکنندهای که با بازگشت طالبان بر افغانستان سایه گسترده است، فرهاد دریا، هنرمند و آوازخوان نامدار این کشور، از جلوههای شعور و آگاهی مردم صحبت میکند و آغاز یک فصل دادخواهی را نوید میدهد. دریا در گفتوگو با ایندیپندنت فارسی گفت که تور جدید کنسرتهایش در اروپا را «تور دادخواهی» نامیده و با آهنگ جدیدش «دربهدر»، کارزار دادخواهی برای مردم افغانستان را آغاز کرده است.
دریا در مورد آهنگ «دربهدر» که شعر آن از قهار عاصی، شاعر معروف افغانستان است، گفت که این آهنگ را ویژه تور دادخواهی تهیه کرده است. او افزود: «این آهنگ سرآغاز تور دادخواهی من است و آن را به آدرس کسانی میفرستم که در ۴۰ سال گذشته به اشکال مختلف در پریشانی و ویرانی افغانستان دست داشتهاند.» به قول دریا، موسیقی به تنهایی، نوعی دادخواهی است.
فرهاد دریا اولین کنسرت تور اروپاییاش را با دو شعار معروف زنان افغانستان و ایران آغاز کرد. دریا از مردم خواست که با او همصدا شوند و شعارهای «زن، زندگی، آزادی» و «نان، کار، آزادی» را فریاد بزنند.
این نخستین بار است که یک هنرمند افغانستان تور کنسرتهایش را «دادخواهی» مینامد و با این هدف به روی صحنه میرود. دریا در این مورد اظهار داشت: «هر قدر از عمر موسیقی و کار هنری من بیشتر میگذرد، احساس میکنم که مردم بیشتر نیاز دارند تا در کنار رنجها، خواستهها و نیازهایشان بایستم و من این کار را میکنم.» او همچنین گفت که احساس میکند اکنون «فصل بلند دادخواهی در افغانستان است و مردم این حضور ذهن و این شعور را دارند که برای آنچه حقشان است و به آن دسترسی ندارند، دادخواهی کنند.»
فرهاد دریا اخیرا اعلام کرد که کارزاری را در کشورهای غربی آغاز میکند که برای دختران افغان که در داخل کشور از رفتن به مدرسه محروماند و حتی ممکن است بهزودی از رفتن دانشگاه نیز محروم شوند، امکان تحصیل فراهم کند. او در گفتوگو با ایندیپندنت فارسی گفت: «در تور جدید کنسرتهایم در اروپا، بخشی از کار من بر ملاقات با چهرههای اثرگذار هموطن و نیز مقامهای محلی کشورهای میزبان متمرکز است تا امکانی برای تحصیل دختران افغانستان در این کشورها را جستوجو کنم.»
دریا پیش از این نیز از دشواری این روند گفته بود و باز هم اشاره کرد که «حتی اگر بتوانم راه یک خواهر را به سمت مدرسه باز کنم، خوشبختم.»
فرهاد دریا در سالهای اخیر بیشتر وقت و انرژیاش را بر فعالیتهای اجتماعی متمرکز کرده و با حضورش در شبکههای اجتماعی و حتی اعتراضات خیابانی، در کارزارهای دادخواهی مردم افغانستان شرکت کرده است. او هرازگاهی کارزاری به راه انداخته است که مردم نیز با او همصدا شدهاند. اخیرا شورای جهانی هزارهها در سوئد با تفویض لوح سپاسی برای برگزاری کنسرت فرهاد دریا در شهر استکهلم، از او برای همراهیاش با کارزار «توقف نسلکشی هزارهها» سپاسگزاری کرد. همچنین سفیر دولت پیشین افغانستان در سوئد نیز در مراسمی در سفارت افغانستان در استکهلم، فعالیتهای اجتماعی فرهاد دریا را شایسته تقدیر و سپاسگزاری دانست.
دریا در افغانستان هنرمند محبوبی است که تنها نام و آهنگهایش برای مخاطبانش به اندازه کافی اهمیت دارد و نیازی نیست که وارد کارزارهای اجتماعی و فضای مجازی شود. دریا در پاسخ به این که چرا او علاقهمند چنین فعالیتهایی است، به خبرنگار ایندیپندنت فارسی گفت: «همیشه نیاز است کسانی در عرصه باشند که زمینه گفتمان را فراهم کنند. در افغانستان همه حرف میزنند و هیچ کس نمیشنود. من میخواهم زمینه گفتن و شنیدن را فراهم کنم. مردم باید حرف بزنند.» او با اشاره به این که یک هنرمند است، افزود: «موسیقی بخشهای زیادی از چالشهای اجتماعی را منعکس میکند، اما به تنهایی کارساز نیست. من تلاش میکنم بستهای فراتر از موسیقی باشم.»
به گفته دریا، افکار طالبانی در افغانستان دستکم در یک یا دو نسل کنونی، به طور ناخودآگاه وجود دارد و «هر کسی بدون این که متوجه شود، طالبی در درون خود دارد.» در این صورت لازم است تا مردم حرف بزنند و به خود جرات بدهند و فکر کنند و این فکر کردن سبب تغییر در این افکار طالبانی شود.
زبان کوچه در نوشتههای فرهاد دریا؛ نقد مخاطبان و پاسخ نویسنده
فرهاد دریا برای ایجاد گفتمان در میان مردم عادی در سالهای اخیر بهویژه در یک سال گذشته (بعد از سلطه طالبان بر افغانستان) تلاش زیادی برای حضور در شبکههای اجتماعی و بروز واکنش در مورد موضوعات روز انجام داده است. او برای این که بتواند مردم عادی را مخاطب گفتههایش قرار دهد، در نوشتارش در شبکههای اجتماعی بیشتر از زبان عامیانه استفاده میکند. این عامیانهنویسی دریا چندی پیش بحثی را میان اهل فرهنگ و نیز مخاطبان عادی او در شبکههای اجتماعی ایجاد کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
برخی از مخاطبان از این روش نوشتن دریا انتقاد کردند و گفتند که او یک هنرمند است و رسالتش پاسداری از زبان و پالایش زبان است، نه این که گفتار عامیانه یا بهاصطلاح «زبان کوچه» را وارد نوشتار کند. منتقدان مدعی شدند از آنجایی که نوشتههای هنرمندی همچون دریا، اهمیت خاصی در فضای اجتماعی و حتی ادبی دارد، این عامیانه نویسی او ضربهای به پیکر زبان فارسی خواهد بود.
اما در عین حال شماری از دانشگاهیان، زبان پژوهان و نویسندگان افغانستان، این کار دریا را ستایش کردند و گفتند که او به نحوی زبان عامه مردم را که بستر اصلی پدید آمدن هر زبانی است، پاس میدارد و این کار هیچ ضربهای به ساختار رسمی زبان وارد نمیکند.
دریا که تاکنون پاسخی به این نقدها و نظرها نداده بود، در گفتوگو با ایندیپندنت فارسی، با اشاره به دیدگاههای زبانپژوهان گفت: «زبان از کوچه میآید و بعد رشد میکند و مکتوب میشود. اگر زبان مردم را نادیده بگیریم، بههیچوجه نمیتوانیم زبان رسمی را ایجاد کنیم.» او همچنین به طور خلاصه به بیت معروف فردوسی، شاعر نامدار فارسیزبان، اشاره کرد:
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
دریا گفت: «اگر کاخ زبان فارسی اینقدر بلند است که از باد و باران گزندی نمیبیند، پس با نوشتار عامیانه و خالصانه من هم آسیبی نخواهد دید.»
با توجه به افکار طالبانی که دریا به آن اشاره کرد، انتقاد از هنرمندان و حتی نکوهش کار هنری آنان، یک روال معمول در افغانستان است. شمار زیادی از کاربران افغان در شبکههای اجتماعی، هنرمندان افغان را به دلیل برگزاری کنسرت در کشورهای خارجی در حالی که در افغانستان وضعیت ناگواری جریان دارد، به باد نقد و حتی ناسزا گرفتند.
دریا در مورد این نقدها گفت: «مردم غمگیناند و این حق آنها است که عصبانی شوند و باید آنها را درک کرد، اما نباید فراموش کنیم که وقتی در زمان غم و اندوه، همه ارکان زندگی جاری است، چرا موسیقی نباشد؟»
دریا گفت که در چنین حالتی، هنرمندان مثل پزشکان، معلمان یا هر شغل دیگری باید به طور عادی به کارشان ادامه دهند. او تصریح کرد: «مهم است که تصور این که موسیقی تنها برای عیاشی و دستوپا تکان دادن است را از ذهن مردم دور سازیم. باید اعتراف کنیم که در اندوهگینترین لحظات زندگیمان وقتی دروازه را به روی جهان میبندیم، به موسیقی رو میآوریم و به آرامش میرسیم.»
دریا تاکید کرد که هیچکسی به اندازه هنرمندان در شرایط دشوار حس وطنپرستی، همدلی و زیباییپسندی را در مردم زنده نمیکند. پس بهتر است که مردم به این گوشههای زیبای کار هنری نیز فکر کنند.
سرنوشت موسیقی در کشوری که همه محکوم به سکوتاند، چه خواهد بود؟
فرهاد دریا و همنسلان او کسانیاند که ۳۰ سال پیش در افغانستان و در زمانی که هنوز آشوب جدی وجود نداشت، سر برآوردند و کارهای ماندگاری در عرصه موسیقی معاصر افغانستان ارائه کردند. اما با آغاز جنگهای داخلی این جماعت، مانند هنرمندان امروز افغانستان، به کشورهای مختلف جهان پراکنده شدند.
به قول دریا، موسیقی ۲۰ سال اخیر افغانستان نیز در واقع حاصل کار همین جمع بود که پس از سالها زندگی و کار در غربت و در کشورهای مختلف جهان، به افغانستان بازگشتند و یک بار دیگر جریان موسیقی را در این کشور هدایت کردند.
اما اکنون با سلطه طالبان بر افغانستان، یک بار دیگر هیچ صدایی در داخل کشور شنیده نمیشود، زیرا نهتنها هنر و هنرمند که حتی آلات موسیقی نیز در دادگاههای صحرایی طالبان اعدام میشوند. با وجود این، آینده نسل جدید موسیقی افغانستان چگونه خواهد بود؟
دریا با کمال امیدواری از ناپایداری وضعیت کنونی افغانستان و سلطه طالبان گفت: «این گروه (طالبان) خود ریشههایشان را با دستان خود قطع میکنند و به این معناست که اینها بهزودی رفتنیاند و زندگی دوباره در افغانستان آغاز خواهد شد.»
دریا همچنین تصریح کرد: «مهاجرت اهل هنر از افغانستان، هرچند برای کوتاهمدت، فضا را در داخل کشور خالی از صدا میسازد، اما این مهاجرتها با تلفیقی که در موسیقی هنرمندان افغان با هنرمندان کشورهای دیگر به وجود میآورد، زیبایی دیگری به موسیقی میبخشد.»
دریا با این نگاه خوشبینانه در مورد تور جدید کنسرتهای اروپاییاش گفت که در نخستین کنسرتش در استکهلم، «شور و هیجانی پویا و رو به فردا» را در چهره مخاطبانش دیده است و خودش نیز تنها در پی زنده کردن نوستالژیهای دیروز نیست.
فرهاد دریا قرار است در یک ماه پیش رو، کنسرتهای متعددی در شهرهای مختلف آلمان، ازجمله هامبورگ، بن، اشتوتگارت، فرانکفورت و همچنین شهرهای پاریس و وین داشته باشد. او گفت که شماری از شهرهای دیگر اروپایی نیز در برنامه او قرار دارند که هنوز اعلام نکرده است.